یه بار درد دل میکرد و از کنار گذاشته شدنش از دورهمیها میگفت. با گریه. میفهمیدمش چون خودم همه زندگیم اینو کشیده بودم، و همچنان میکشم. کنار گذاشته شدن یا بودن، دعوت نبودن، خارج نگه داشته شدن، یا اکسکلوژن (مخالف inclusion که از شعارهای اصلی دنیای پالیتیکلی کارکت امروزی آدم سفیدهاست). اسمش را هرچه بگذاریم فرقی نمیکنه. مهم اینه که درد داره. چون با غریزهمون زاویه داره. گرچه صد سالی هست که دنیا جای امن تری شده و حتی بدون وجود زندگی اجتماعی و عاطفی هم میشه زنده موند. زنده موندنی که یک نتیجهش میشه طولانی تر شدن تجربه این درد. شاید بشه به آینده امیدوار بود. چند نسل دیگه، نسخه تکامل یافته تری از انسان که از تنهایی و پذیرفته شده نبودن اینقدر زجر نکشه، که پوستش کلفت شده باشه یا مکانیزمهای "تنهایی سنج" کلا از سیستم بدن و روانش حذف شده باشن. سندرم اسپرگس بهینه شده.
برچسب : نویسنده : myoverflowso بازدید : 5