دیکاپیتاسیون

ساخت وبلاگ

دیشب خواب دیدم گردنم رو زدن. با شمشیر سامورایی. از قبل از اعدام یا دلیلش چیزی یادم نمیاد. ولی وضعیتم زیاد بد نبود. التماس نمیکردم. دو زانو روی زمین نشسته بودم (یا شاید روی زانو هام ایستاده بودم). درست لحضه بعدش همه چیز تاریک شد و بعد آرامش. عمیق ترین آرامش دنیا از گردنم شروع شد و تا شکمم پایین اومد. انگار دستگاه تولید و حفظ  و نشر دغدغه هام رو از برق کشیده باشن. کار، سلامتی، رابطه، خانواده،  و هر چیز دیگه ای توی یک لحظه از ذهنم بیرون ریخته شد و چراغ مغزم خاموش شد. با خودم فکر کردم چقدر خوبه. چرا زودتر اینجا نیومده بودم؟ کاش برای همیشه همینطوری باشه. ولی نه. سه ثانیه نگذشته بود که یک رشته فکر جدید شروع شد: حالا چی؟ بعدش چی میشه؟ یعنی همه چی تموم شد؟ اگه از این حال خوش در بیام چی؟ اگه همین هم تموم شه؟ این به قدری وحشتناک بود که از خواب بیدار شدم و از زنده بودنم خوشحال شدم. این خواب شد نقطه عطف زند... نه. این خواب نقطه عطف زندگیم نشد. زندگی یکنواخت و راکد و ملال زده من نقطه عطفی نداشته و نخواهد داشت. 

پ.ن. میدونم که آدم با زده شدن گردنش بلافاصله نمیمیره. اکسیژن خون توی سر برای حد اقل سی ثانیه هوشیاری کافیه. پس افتادن سرت رو حس میکنی (احتمالا درد داشته باشه ولی نه زیاد) و چرخیدن دنیا دور سرت رو میبینی و سرگیجه میگیری. 

پ.پ.ن. منیزیم قبل از خواب کلید خواب عمیق و رویا های عجیب غریبه. امتحان کنید. 

پ.پ.پ.ن. اگه خوابتون نمیبره، ویدئو های ASMR رو حتما امتحان کنید. اینکه پنج دقیقه نگاه کردن یه ویدئو توی موبالت بتونه اونقدر سریع و عمیق به خواب فرو ببرتت واقعا مثل معجزه ست. 

سرریز های توله خرس...
ما را در سایت سرریز های توله خرس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : myoverflowso بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 19 آبان 1398 ساعت: 16:46