به بهانه Milkshake

ساخت وبلاگ

میلک-شیک اسم بچه گربه سفید همسایه ست که پاتوقش خونه ماست.  یه عکس ازش گرفتم و فرستادم برای ر که این حاحب داره و الان حتی زنگوله داره. بعد از دو سه خط ر گفت بیا یه دیداری تازه کنیم. همون جای قبلی. فردا یا آخر هفته. خب این چیزی بود که من میخواستم. بچه گربه و عکسش و هر چیز دیگه ای توی دنیا فقط وسیله ست. گفتم فردا میبینمت.

بیرون نشسته بود و یه لیوان بزرگ نوشیدنی جلوش بود. با یه گینس رفتم پیشش. چند تا بریدگی و خراش روی دستهاش بود. به بزرگترینشون اشاره کردم و گفتم این یکی خوشگله. مثل همیشه از کار و خونه و زندگی و سفر و گربه حرف زدیم. ازم پرسید آخرین بار کی سک س داشتم و بهشت گفتم یکی-دو هفته پیش. بعد مجبور شدم کل فعالیت ناچیز این چند ساله ام رو براش مبسوط توضیح بدم. اصلا نمیدونم چرا پرسید. به خاطر ته ریش یک روزه ام؟ حس کردم که هم ر بزرگ شده هم دوستیمون. شاید تاثیر زندگی کردن با پارتنرش باشه. حتی یه جا اقرار کرد که آدم خودخواهیه. روون تر از همیشه حرف میزدیم و به هر دومون خوش میگذشت. کار حتی به نوشیدنی دوم رسید و بعدش شام. با آبجوی دوم یه کم شنگول شده بودم و میخواستم همونجوری بمونم. دوست دارم فکر کنم به زور از پشت اون میز کنده شدیم که بریم خونه. موقع بغل خدا حافظی بهم گفت بیشتر س کس داشه باش. گفتم سعی میکنم. 

 

سرریز های توله خرس...
ما را در سایت سرریز های توله خرس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : myoverflowso بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 28 بهمن 1397 ساعت: 13:08